دلفان سایبر
دلفان سایبر

دلفان سایبر

ر قدر هم زندگی کنی آخرش می میری

 !*___ هر قدر هم زندگی کنی آخرش می میری ___*!

آیت الله مجتهدی تهرانی:

هر چه می خواهی در این دنیا زندگی کنی بکن! اما آخرش مرگ است

آقا از این کوچه نرو ! بن بست است. این خیره سر میرود. تاریک هم هست

پیشانی اش می خورد به دیوار.

این دنیا هم کوچه ی بن بست است. آخرش پیشانی مان میخورد به سنگ لحََد.

آن وقت تازه پشیمان می شویم. میگوییم خدایا مارا به دنیا بازگردان، ما

اشتباه میکردیم. دیگر عمل صالح انجام میدهیم. خطاب میرسد

کَلاّ : ساکت شو!

تو برگردی به دنیا باز همان آدم اولی ! تو خوب بشو نیستی. می گویی

من را برگردان به دنیا ، آدم خوبی میشوم.. این همه جنازه بردی،

دوستانت را بردی دفن کردی، میخواستی خیال کنی که خودت مرده ای.

بسم الله. جنازه که بردی دفن کردی فکر کن خودت هستی و دوباره

زنده شدی، آمده ای به دنیا. آیا اعمالمان را خوب می کنیم؟

جنگ روانی آمریکا در حمله به حلب

آمریکا تلاش دارد از این عکس جنگ روانی گسترده ای علیه آزاد سازی حلب ایجاد نموده و حملات روسها را علیه شهروندان جلوه دهد در حالیکه این فجایع محصول بمبارانها و کشتارهای وحشیانه داعش است.

مزدوران داخلی آمریکا نیز فرصت را مغتنم شمرده و این جنایت را محصول حملات از پایگاه همدان جا میزنند
نکته جالب این ماجرا داستان پوشالی استقلال رسانه ای در  غرب است.
همانگونه که میبینید همچون ماجرای یازده سپتامبر بصورت یکدست گوش بفرمان سردمداران صهیونیسم رسانه ای هستند.

شهر حلب تعیین کننده وضیعت اتی سوریه و منطقه است


شهر حلب نه فقط یک شهر در یک کشور جنگ زده بلکه شهری است که سنگینی آن کفه ی ترازوی سیاسی منطقه را بالا و پایین میکند و مشخص کننده وضعیت آتی منطقه است .

آنچه که امروز و در پنج سال گذشته در حلب شاهد آن بودیم بیشتر یک نبرد بین المللی بوده و نه یک نبرد داخلی و اصولا وقتی نبرد در یک کشور با اهداف سیاسی بین المللی و منطقه ای جهت تغییر موازین قدرت آغاز میشود ؛ بالطبع نبردهای یکایک روستاها و شهرهای آن نبردی منطقه ای ست و نه داخلی . و در این بین بعضی مناطق اهمیتی فوق العاده پیدا میکنند . ؛ شهر حلب ام المعارک سوریه و منطقه است .

تحولات حلب در برهه های مختلف زمانی تابعی از تغییرات سیاسی منطقه و میدانی حلب بوده است و این روند همچنان ادامه دارد .
برای بررسی بهتر مسائل حلب باید این موضوع رو مد نظر قرار داد که این معرکه ، معرکه ای باز و سیال با ظرفیت تغییر در هر برهه از زمان است .
 در هفته های گذشته شاهد تحولات مهمی در نبرد حلب بودیم ؛

 بسته شدن مسیر مهم و راهبردی کاستلو توسط ارتش سوریه و قطع ارتباط مسلحین داخل و خارج حلب بواسطه آن ؛؛؛
 کودتای نافرجام ترکیه در میانه ی این نبرد ؛؛؛
تلاش انتحارگونه ی مسلحین سوری و غیر سوری برای شکستن محاصره حلب و باز کردن مسیری جدید از جنوب حلب ؛؛؛

ارتش سوریه از ابتدای تیرماه (1395) حملاتی را از سمت شمال غربی شهر حلب و در محور حندرات-کاستلو آغاز کرد ؛ همزمان با این عملیات ، عملیات دیگری با چند روز تاخیر محور دیگری در منطقه خالدیه و مناطق صنعتی اللیرمون در غرب حلب آغاز شد .
در ابتدا پیشروی ها در این دو  محور کند بود و از آنجا که مسلحین تنها مسیر ارتباطی خود با داخل حلب را در معرض خطر میدیدند ؛ بشدت در برابر پیشروی ها مقاومت کردند . کمااینکه در ابتدا مزارع شمالی ملاح چندین بار دست به دست شد .
 البته سماجت سهیل حسن و حضور او بعنوان فرمانده در این محور نشان از عزم جدی ارتش برای پیشروی داشت ؛ در این حین بارها شاهد موج حملات انتحاری و انغماسی تروریستها بودیم که با رصد عالی توپخانه و همکاری عالی جنگنده های روسیه هر بار این حملات با شکست روبرو شد .
 در این بین چیزی که جالب توجه بود ؛ عدم حمایت تلویحی ترکیه از مسلحین خود و در راس آنها مسلحین ترکمن در شمال حلب بود ؛ بطوری که این گروه  تقریبا تنها رها شده و بار اصلی تلفات ها به دوش این گروه و گروه فیلق الشام افتاده بود  . و جالب تر آنکه احرار الشام نیز بدلیل آنچه که عدم وجود پشتیبانی درست و بی فایده بودن نبرد و جلوگیری از کاهش روحیه افراد عنوان کرده بود از ادامه نبرد انصراف داد و یا حضور آنها بسیار کمرنگ شد .

پیشروی ها در محور کاستلو در شمال و محور خالدیه در غرب حلب پیوسته و آرام ادامه پیدا کرد و در این بین به ناگاه کودتایی عجیب با طرحی عجیب تر در ترکیه شکل گرفت ؛ کودتایی درست پس از احتمال و خبرهای عدم حمایت ترکیه از مسلحین تحت حمایت غرب در سوریه !
 این را در نظر داشته باشید که ترکیه پس از تنش های بوجود آمده با روسیه و قطع روابط  بین دو کشور و در  پی ادامه سیاستهای نادرست خود در قبال منطقه روز به روز بیشتر تحت فشار قرار گرفت . این فشار دو سویه بود ، هم از طرف مخالفان خود و هم از طرف موافقان .

 از اینرو بارها برای عادی سازی روابط و یا تلطیف فضای بین دو کشور تلاش کرد و شمال حلب فرصتی بود برای نشان دادن حسن نیت به کشور روسیه  و متحدانش و این میتوانست پالسی باشد به روسیه و و متحدانش و نوعی باج دهی در مسائل منطقه ای به ازای از سر گیری روابط مجدد .

بررسی آنکه ترکیه با دادن چنین فرصت و امتیازی به روسیه و متحدانش چه چیزی در ازای آن دریافت خواهد کرد و اینکه چه خسارتهایی از جانب متحدان غربی و عربی اش متحمل خواهد شد ؛ بماند مجالی دیگر .
 در هر صورت کودتا شکست خورد و نیروهای ارتش سوریه به پیشروی های خود ادامه دادند و مسیر کاستلو پس از گذشت تقریبا 30 روز از آغاز عملیات و رسیدن نیروهای عملیات کننده در دو محور شمالی و غربی به یکدیگر بسته و محاصره حلب پس از چند سال کامل شد .
ارتش سوریه در طول تقریبا 30 روز بین ششم تیر تا هفت مرداد نود و پنج عملیاتهایی را برای پیشروی در دو محور شمالی و غربی ترتیب داد که در پاره ای از زمانها با عقب نشینی هم همراه بود ولی بصورت کلی عملیات در 6 مرحله ی عمومی به اتمام رسید که در نقشه بالا میتوانید مشاهده کنید .

با تکمیل محاصره حلب و بسته شدن راه امداد مسلحین حاضر در بخش های شرقی شهر حلب ضربه ی روحی و سیاسی بزرگی بر پیکره ی مسلحین و حامیان منطقه ای آنها وارد شد . از آنجا که این شهر در تعیین سرنوشت نبرد سوریه و منطقه نقش بسیار مهمی دارد ؛ بنابراین بار دیگر اتاق فکر عملیات منطقه ای مخالفان دست به کار شد تا شاید راهی برای برون رفت از این مشکل پیدا کند .